#opiran

theysaybani@squeet.me

چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱
طولانی ترین شب امسال

شب دانشگاه شریف بود ، شب سوختن اوین بود ، شبی بود که مادر کیان پیرفلک برای جنازه پسرش تا صبح دنبال یخ بود ، طولانی بودن این شب ها را با پوست و استخوان حس کردیم
#مهسا_امینی
#MahsaAmini
#OpIran

Bild/Foto

theysaybani@squeet.me

شعیب میربلوچ زهی جوان ۱۹ ساله اهل زاهدان که در اعتراضات جمعه خونین بازداشت شده بود توسط بیدادگاه «شهید نوری» رژیم در شهر زاهدان، طی جلسه‌ای نمایشی - فرمایشی، در حکمی وحشیانه به اعدام محکوم شده است.
#مهسا_امینی
#MahsaAmini
#OpIran

Bild/Foto

rixty_dixet@squeet.me

Do you know that Yalda this year coincides with Iran's 40th Yalda? Happy soul, girl

"How long is your Yalda night?
May the morning dawn be free on the moon
Not your cry, but the silence of the people is your sin
It might reduce the grief of suicide a little."


بانی @imnotme - 2022-12-21 00:32:10 GMT

میدونید یلدای امسال همزمان با چهلم یلدای ایرانه؟ روحت شاد دختر

" چه طولانیست شب یلدای نگاهت
طلوع صبح آزادی شود روی ماهت
فریادت نه، اما سکوت مردم گناهت
اندکی ز غم تو خودکشی شاید بکاهد "
#مهسا_امینی
#MahsaAmini
#OpIran

theysaybani@squeet.me

۹ سال قبل، شب یلدا بود.

خط‌های روی دیوار را شمرده بودم و از قبل می‌دانستم شب یلداست. آن شب همراه غذا از دریچه‌ی پایین درِ سلول، یک میوه هم دادند. یادم نیست سیب بود یا پرتقال. مغزم با سماجت خاصی سعی دارد خاطرات وحشتناک آن روزها را پاک کند.

آدم هفته‌ها که توی انفرادی باشد کم‌کم شروع می‌کند با خودش حرف زدن. نه کاغذی هست و نه خودکاری نه هیچ چیز جز پتویی که زیر سرت می‌گذاری و پتویی که رویت می‌کشی و روی زمین سفت دراز می‌کشی... به خدا گفته بودم اگر شب یلدا پیش خانواده باشم می‌گویم گور پدر منطق و علم و... به او ایمان می‌آورم! الان این حرف‌ها و شرط و شروط‌ها به نظرم خنده‌دار و احمقانه است. حتما برای شما هم هست. اما آدم توی انفرادی به هر ریسمانی چنگ می‌زند. برای من که ساعت‌ها با مورچه‌های کف سلول حرف می‌زدم آن روزها هیچ چیز عجیب نبود...

سیب یا پرتقال را برداشتم، بغل کردم و زدم زیر گریه. آن روز بود یا روز قبلش که یکی از بازجوها با لگد در راه برگشتن به سلول زده بود توی کمرم و درد کلافه‌ام کرده بود. اما گریه‌ام از درد نبود. از ناامیدی بود از هر معجزه‌ای که فقط در کتاب‌ها اتفاق می‌افتد.

فردای یلدا بود. برده بودندم هواخوری روزانه. از پشت چشمبند، آفتاب کم‌رمق را تصوّر می‌کردم که حتی او هم اوین را فراموش کرده بود. به این فکر کردم که همین‌جا می‌میرم یا اینکه آزاد می‌شوم؟! در ذهنم به تمام جاهای خوبی که می‌شناختم فکر کردم، به همه‌ی آدم‌هایی که دوستشان داشتم، به همه‌ی بوسه‌ها و آغوش‌ها، به کتاب‌ها، به فیلم‌ها، به آوازها و موسیقی‌ها... با صورت خوردم توی دیوار! یادم رفته بود قدم‌هایم را بشمرم. در هواخوری باید یک مسیر ثابت را با چشمبند می‌رفتی و برمی‌گشتی. اگر دستت جلویت نبود یا قدم‌ها را نمی‌شمردی با صورت می‌خوردی توی دیوار. با صورت خورده بودم توی دیوار...

سیب یا پرتقال را در بغلم فشار دادم و بو کردم‌. بوی زندگی می‌داد. به خودم گفتم باید زنده بمانم و آزاد شوم. دیگر با مورچه‌ها حرف نزدم. با خدا حرف نزدم. برگشتم روی پهلوی چپ و نگاه کردم به دیوار. به اسمی که با تکه آهنی که از زیر در کنده بودم روی دیوار حک کرده بودم. به خودم قول دادم که زنده می‌مانم‌. به خودم تا صبح اوّل دیِ ۹ سال پیش، تمام شب قول دادم و دادم و خوابم نمی‌برد و شب یلدا چقدر طولانی بود.

الان که دارم این سطرها را می‌نویسم نمی‌دانم کدام زندانی در سلولش سیب یا پرتقالش را بغل کرده است. زل می‌زنم به دیوارهای تبعید که تا بی‌نهایت کشیده شده‌اند. زل می‌زنم به نقشه‌ی ایران که مثل گربه‌ای مریض خوابیده است. مثل گربه‌ای مریض که با صورت توی دیوار خورده است. مثل گربه‌ای مریض که همه‌چیز را فراموش کرده است. و هیچ آفتابی گرمش نمی‌کند...

مهدی موسوی

#مهسا_امینی
#MahsaAmini
#OpIran #مهسا امینی⁩

theysaybani@squeet.me

🔴 "پیام به مردم اهواز"
ای مردمان عرب اهوازی
همانا فقر به شدت زیاد شده است
ظلم امری طبیعی شده است
به ناموسمان تعرض میکنند
این انقلاب تنها برای حجاب نیست
برادران بلوچ و کرد منتظر شما هستند
#مهسا_امینی
#MahsaAmini
#OpIran

Bild/Foto

theysaybani@squeet.me

🔥اصغر فرهادی: با ترانه علیدوستی چهار فیلم کار کرده‌ام و حالا او به‌ خاطر حمایتِ به‌حق از هم‌وطنان خود و مخالفت با حکم‌های ناعادلانه در زندان است. اگر این حمایت‌ها جرم است، ده‌ها میلیون نفر در این سرزمین مجرم‌اند.
#مهسا_امینی
#MahsaAmini
#OpIran

Bild/Foto