من در رویای خود دنیایی را می‌بینم که در آن هیچ انسانی
انسان دیگر را خوار نمی‌شمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش، گذرگاه‌های‌اش را می‌آراید.
من در رویای خود دنیایی را می‌بینم که در آن
همه‌گان راه گرامی ِ آزادی را می‌شناسند
حسد جان را نمی‌گزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمی‌کند.
من در رویای خود دنیایی را می‌بینم که در آن
سیاه یا سفید
ــ از هر نژادی که هستی ــ
از نعمت‌های گستره‌ی زمین سهم می‌برد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی از شرم سر به زیر می‌افکند
و شادی هم‌چون مرواریدی گران‌قیمت
نیازهای تمامی ِ بشریت را برمی‌آورد.
چنین است دنیای رویای من!
--------------------------------ا/
سروده از لنگستون هیوز
برگردان احمد شاملو

#LangstonHughes #poetry #Farsi

There are no comments yet.