وای امروز چه روز تلخ و سیاهیه
لعنت بهت آخوند
لعنت به مرده و زندتون بیاد که انقدر جنایت کردین
امروز خیلی سالگرد داریم
این سالگردا هرکدومشون کمر آدمو خم میکنه
#حدیث_نجفی با اون همه شور و شوق برای زندگی
عروس ایران ، #حنانه_کیا که لباس عروسشو نتونست بپوشه
#بهنام_لایقپور که خودش رو کشتن بعدش غزل رو با تهمت و به زور بردن تیمارستان
#عرفان_رضایی که توی اخرین عکسش داره بنر خامنهای رو پاره میکنه
#محمدحسن_ترکمان که اخرین توییتش این بود که ای کاش یکی بیاد با هم بریم اعتراضات
#غزاله_چلابی که عاشق طبیعت و ورزش بود
#روزبه_خادمیان که توی اخرین استوریش میگفت تو عقب وایسا من برای آزادی تو جونمم میدم
#سیاوش_محمودی که مثل #نیکا_شاکرمی فقط ۱۶ سالش بود
و خیلیای دیگه که حتی گمنام هستن
به کی بگیم این همه درد و رنج رو...؟! #حدیث نجفی #حنانه کیا #بهنام لایقپور #عرفان رضایی #محمدحسن ترکمان #غزاله چلابی #روزبه خادمیان #سیاوش محمودی #نیکا شاکرمی
#حنانه
هلیا کیا خواهر حنانه فقط ۱۶ سال داره و الآن ۴۸ ساعته که تو زندان جمهوری اسلامیه، جای هلیا تو زندان نیست از هلیا بگیم این بچه تنهاست الان...
#حنانه_کیا
#حنانه کیا
🔴 اکانت اینستاگرام پدر، مادر، خواهر و همسر #حنانه_کیا از دسترس خارج شد و تمامی اعضای خانواده بازداشت شدند
پ ن : شماها انقدر حقیرید که به خانواده های داغدار هم رحم نکردید مطمئن باشید هیچکس به زن و بچهتون رحم نخواهد کرد
#حنانه کیا
🔴مادر زندهیاد #حنانه_کیا: روزی صداها یکی شده و ظالمی باقی نماند
معصومه آذری مادر زندهیاد حنانه کیا با انتشار تصاویری از حضور بر مزار دخترش نوشت:
«خیلیها اصلا گریه نکردند، خیلیها گریه کردند ولی برای درد و غم خودشون، خیلیها هم واقعی گریستند، ولی، باهم نه، جدا جدا، این رودخانههای جدا جدا هرگز دریا نشد، که اگر شده بود، دودمان ظالم را نابود میکرد و این حکایت همیشه ماست؛ دردها وغمها زیاد بود و گریهها از هم جدا، شاید روزی بیاید که درد و غم هرکسی درد و غم دیگری باشد، آنوقت گریهها یکی شده، صداها یکی گردد و این رودخانه دریا شود و ظالمی باقی نماند...
#حنانه کیا
کل یوم عاشورا…
جنایت ششم:
حنانه کیا،
حجلهی خون
شبنامه اطلاعات
دوشنبه ۲ مرداد ماه ۱۴۰۲
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری #زن_زندگی_آزادی #حنانه_کیا
#MahsaAmini #WomenLifeFreedom
🔴پست مادر #حنانه_کیا:
دختر قشنگم امروز ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ اولین سالگرد عقدتونه. احوال دلم بی تو ابری و بارونیه. پارسال این موقع چقدر ذوق داشتی و چقدر خوشحال بودی که عشق ده سالهتون رسمی میشه. یادآوری اون روزا خیلی واسم سخته. دخترم رفتی و بعد تو جای خون، رگهای من با غمت مسدود شدن هر لحظه که خاطراتت رو مرور میکنم غم بزرگی در من پا میگیره و راه میره و باران میشه و به بارانیترین حالت ممکن از چشمانم سرازیر میشه...
به امید روزی که همهی عاملین و قاتلینت به سزای عملشون برسند. تا اون زمان ما همچنان دادخواه خون به ناحق ریختهات هستیم واستوار میمانیم و از پای نمینشینیم.